ایران و دبی از نگاه بابک آذر: تقابل اصالت و پیشرفت
من، بابک آذر، همیشه به دنبال درک تفاوتها، کشف نقاط قوت فرهنگها، و تحلیل بسترهای رشد فردی و اجتماعی در جوامع مختلف بودهام. به عنوان کسی که هم در ایران بزرگ شدهام و هم سالها در دبی زیستهام و کار کردهام، این دو مکان برای من تنها دو جغرافیای متفاوت نیستند، بلکه دو سبک زندگی، دو ذهنیت و دو رویکرد نسبت به توسعه، فرهنگ، اقتصاد و آینده هستند.
در این مقاله، قصد دارم به عنوان یک ناظر بیطرف اما آگاه، نگاه شخصی خودم را در مقایسه میان ایران و دبی در جنبههای مختلف با شما به اشتراک بگذارم.
۱. فرهنگ و ریشهها: اصالت در برابر تنوع
ایران، برای من (بابک اذر ) نماد اصالت و عمق فرهنگی است. کشوری که با هزاران سال تمدن، شعر، فلسفه و هنر، در ذهن و جان آدمی نفوذ میکند. از صدای دلنشین حافظ و مولانا گرفته تا معماری ظریف اصفهان و تاریخ پر رمز و راز تخت جمشید، همه نشان از ریشههایی عمیق دارند که نمیتوان به سادگی از کنارشان گذشت. این فرهنگ، در هویت من نهادینه شده و بخش بزرگی از دیدگاه و ارزشهای شخصیام را شکل داده است.
در مقابل، دبی، هرچند فاقد آن عمق تاریخی است، اما نماینده جهانیسازی و تنوع فرهنگی است. این شهر توانسته در کمتر از پنج دهه، از یک دهکده ماهیگیری، به یک کلانشهر جهانی تبدیل شود که فرهنگهای مختلف را در کنار هم جا داده و از هر کدام، بخشی را گرفته است. در دبی، شما میتوانید صبحانهتان را لبنانی، ناهارتان را ژاپنی، و شامتان را ایرانی میل کنید، بدون اینکه نیاز به ترک یک محله داشته باشید. این تنوع، برای من الهامبخش است.
۲. اقتصاد و فرصتها: چالش در برابر چابکی
اقتصاد ایران، با تمام پتانسیلهای طبیعی و انسانیاش، متأسفانه تحت تأثیر عوامل ساختاری و بینالمللی، سالهاست که با چالشهایی جدی مواجه است. من شخصاً در بسیاری از پروژههای داخل ایران، شاهد استعدادها و ظرفیتهایی بودهام که در صورت داشتن بستر مناسب، میتوانستند جهانی بدرخشند. اما موانعی چون تحریمها، محدودیتهای مالی و اداری، و بروکراسی دستوپاگیر، سد راه این پیشرفت شدهاند.
در نقطه مقابل، دبی را میبینم که اقتصادش بر پایه نوآوری، تجارت، خدمات و گردشگری بنا شده است. دبی برای من نماد یک فضای کاری مدرن و پرسرعت است. اگر ایدهای دارید، اگر آمادهاید تلاش کنید، این شهر بدون معطلی دروازههایش را به رویتان باز میکند. روحیه کارآفرینی در دبی زنده است، و این چیزی است که من آن را در برنامههایم برای توسعه فردی دیگران همواره تأکید میکنم: «حرکت بهجای درجا زدن».
۳. سیاست و ساختارهای حکمرانی
سیستم سیاسی ایران، با تمام تفاوتهایی که با مدلهای جهانی دارد، از ترکیبی از مذهب و مردمسالاری تشکیل شده است. در حالی که برخی جنبههای آن موجب محدودیتهایی برای شهروندان شده، از سوی دیگر مشارکت سیاسی و گفتوگوی اجتماعی در جامعه ایرانی همیشه فعال بوده است. من در سفرها و تعاملاتم در ایران دیدهام که مردم، آگاه، پرسشگر و در جستجوی تغییرند.
اما دبی و در کل امارات، دارای یک ساختار پادشاهی فدرال است که در آن، تصمیمگیریها سریعتر و با تمرکز بر توسعه و رفاه اقتصادی انجام میشود. برای من، این تفاوت مهم است: در ایران، تصمیمگیریها گاهی طولانی و پرچالشاند؛ در دبی، سرعت عمل و هدفمحوری، حرف اول را میزند.
۴. سبک زندگی: سنت در برابر جهانیگرایی
زندگی در ایران، ترکیبی از سنت و مدرنیته است. من شخصاً عاشق فرهنگ خانوادگی، مهماننوازی و روحیه اجتماعی مردم ایران هستم. با اینکه جوانان به دنبال نوگراییاند، اما هنوز هم ارزشهای سنتی مانند احترام به بزرگترها و حفظ ساختار خانواده در جامعه پررنگ است.
در دبی اما، با یک سبک زندگی کاملاً جهانی و مدرن روبهرو هستیم. اینجا، همه چیز سریع، منظم و با استانداردهای بینالمللی پیش میرود. فرصتهای فراوانی برای رشد فردی وجود دارد، از شرکت در کنفرانسهای بینالمللی تا دسترسی به بهترین باشگاههای ورزشی، مراکز آموزشی و امکانات تفریحی.
۵. گردشگری: پتانسیل در برابر تحقق
در ایران، هر بار که به شمال سفر میکنم یا از شیراز و یزد بازدید دارم، به خودم میگویم: «ایران یک گنج است». اما این گنج هنوز آنگونه که باید معرفی و استفاده نشده است. مشکلات زیرساختی، کمبود خدمات گردشگری و تبلیغات ضعیف بینالمللی، مانع جذب توریستهایی شده که بدون شک شیفتهی تاریخ و طبیعت ایران میشوند.
برعکس، دبی توانسته با خلق تجربههای مدرن گردشگری از برج خلیفه تا سافاریهای بیابانی و مراکز خرید عظیم – خودش را در دل گردشگران دنیا جا کند. به نظرم، یکی از رازهای موفقیت دبی این است که توانسته خودش را برند کند، دقیقاً همان کاری که من به افراد و کسبوکارها پیشنهاد میکنم: «خودت را برند کن، قبل از اینکه فراموش شوی».
۶. قانون و آزادیهای اجتماعی
قوانین ایران، بیشتر بر پایه شریعت اسلامی است و طبیعتاً محدودیتهایی برای برخی آزادیهای فردی، بهویژه برای زنان و جوانان ایجاد کرده است. اما همزمان، در برخی حوزهها شاهد تلاشهایی برای بازتر کردن فضا بودهام.
در دبی هم قوانین اسلامی حاکماند، اما در عمل، فضای بازتری برای گردشگران و خارجیها فراهم شده است. من این را در قالب احترام متقابل میبینم. دبی میداند چگونه تعادل میان سنت و نیازهای جهانی را حفظ کند.
نتیجهگیری نهایی
اگر بخواهم با نگاه حرفهای و انسانیام نتیجه بگیرم، باید بگویم: ایران، سرزمینی پر از گنجهای پنهان است و دبی، نمایشگاهی از تحقق آرزوهای مدرن. ایران، من را با خودم، با ریشهام و با شاعرانگی زندگی پیوند میدهد؛ و دبی، مرا به حرکت، پیشرفت و جهانیاندیشی دعوت میکند.
ترکیب این دو، برای من تبدیل به یک مدل ذهنی کامل شده: با ریشهها زندگی کن، اما برای آینده پرواز کن.
اگر شما هم در مسیر توسعه فردی، ساخت برند شخصی، یا رشد در یک محیط بینالمللی هستید، خوشحال میشوم در این مسیر همراهتان باشم. میتوانید از طریق پیج رسمی من یا وبسایت شخصیام با من در ارتباط باشید.